داستان حسن کچل
نوشته شده توسط : nouri

شنیدن داستان در رشد فرزندانتان تاثیر فراوانی دارد . به همین علت بهتر است ازکودکی برای آن ها داستان کوتاه کودکانه تعریف کنید . شنیدن داستان میتواند از لحاظ اخلاقی برنامه را برای کودک شما مشخص کند و به لحاظ رفتاری او را آماده برای ادامه زندگی و ورود به اجتماعی جدید کند . در واقع شنیدن داستان دستورالعملی برای زندگی او مشخص می کند و در تربیت او تاثیرگذاار است. به نوعی با خواندن داستان برای کودکتان ، او را روان درمانی نیز می کنید.

یکی از داستان های کودکانه که به تربیت فرزندتان کمک می کند داستان حسن کچل است که من در سایت مهد کودک اردبیل آن را گوش داده ام و قسمتی از ان را برای شما در این  وبلاگ قرار داده ایم تا با آن آشنا شده و برای خواندن ادامه آن به سایت وولک مراجعه کنید .

حسن پسر قصه ی ما پسر تنبل و چاقی بود که از قضا کچل هم بود.

حسن با مادرش زندگی می کرد اصلا کاری انجام نمی داد، دراز میکشید کنار تنور، میخورد و میخوابید

حتی برای خودش نمیرفت آب بیاره، مادرش رو صدا می کرد

همه ی مردم شهر حسن رو هم به خاطر کچل بودنش هم به خاطر تنبلی می شناختند

مادر حسن از تنبلی او دیگه خسته شده بود

خیلی فکرد کرد که برای این مشکلش چکار کنه و یک روزی فکر خوب به ذهنش رسید

صبح زود به بازار رفت و دو کیلو سیب سرخ و خوشمزه خرید و به خونه برگشت

سیب ها رو دونه دونه از لب تنور تا پشت در حیاط به فاصله، چند قدمی گذاشت

حسن که کنار تنور خوابیده بود بیدار شد و دید کمی اون طرف تر یه سیب قرمز خوشگل روی زمین افتاده

حسن که سیب خیلی دوست داشت دلش خواست که سیب رو بخوره

داد زد ننه حسن بیا این سیب رو به من بده

....

 





:: بازدید از این مطلب : 615
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 خرداد 1400 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: